» اطلاعیه زندگی نامه ائمه و معصومین
» نامه 5 و 6(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» نامه 3(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» نامه 2(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» خطبه 5(نهج البلغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» خطبه 4(نهج البلغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» ادامه خطبه 3(نهج البلغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» خطبه 3(نهج البلغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» ترجمه صوتی قرآن کریم
» ادامه خطبه 1+خطبه 2(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» نامه 1(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
» خطبه 1(نهج البلغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
درباره ما

هرکسی که دلش با خدا ارتباط برقرار کند این ارتباطش یقیناً یک طرفه نیست ارتباطش دو طرفه است ..
نویسندگان
صفحات

ارسال پیام به مدیر
مترجم وبگاه

آمار بازدید
آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها
نامه 5 و 6(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
+ نویسنده حسین ادیب پویا در دو شنبه 6 / 10 / 1393برچسب:, |

نامه به بعضى از فرماندهان ارتش خود   

 وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ 

از نامه هاى آن حضرت است
اِلى بَعْضِ اُمَراءِ جَيْشِهِ 
به بعضى از فرماندهان ارتش خود
فَاِنْ عادُوا اِلى ظِلِّ الطّاعَهِ فَذاكَ الَّذى نُحِبُّ، وَ اِنْ تَوافَتِ الاُْمُورُ 
اگر به سايه اطاعت ما بازگشتند اين همان است كه ما دوست داريم، و اگر اوضاع و احوال
بِالْقَوْمِ اِلَى الشِّقاقِ وَ الْعِصْيانِ فَانْهَدْ بِمَنْ اَطاعَكَ اِلى مَنْ عَصاكَ، 
آنان را به اختلاف و سرپيچى كشاند، تو با يارى كسى كه تو را اطاعت مى كند با اهل عصيان به جنگ برخيز،
وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقادَ مَعَكَ عَمَّنْ تَقاعَسَ عَنْكَ، فَاِنَّ الْمُتَكارِهَ 
و با كسى كه فرمانت را مى برد از كسى كه به ياريت اقدام نمى كند بى نياز باش، مسلّماً آنان كه از جنگ با
مَغيبُهُ خَيْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَ قُعُودُهُ اَغْنى مِنْ نُهُوضِهِ. 
دشمن كراهت دارند نبودشان از بودنشان بهتر، و نشستنشان از قيامشان بى نيازكننده تر است.

 

نامه به اشعث بن قيس عامل آذربايجان   

نامه 5

از نامه هاى آن حضرت است
اِلَى الاَْشْعَثِ بْنِ قَيْس (وَ هُوَ عامِلُ اَذُرْبيجانَ) 
به اشعث به قيس عامل آذربايجان
وَ اِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَة، وَلكِنَّهُ فى عُنُقِكَ اَمانَةٌ، وَ اَنْتَ 
حكمرانى براى تو طعمه نيست، بلكه امانتى است برعهده ات، و از تو خواسته اند

مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ. لَيْسَ لَكَ اَنْ تَفْتاتَ فى رَعِيَّة، 
دستور مافوق خود را رعايت نمايى. تو را حقّى نيست كه در امور رعيت به دلخواهت رفتار كنى،
وَ لا تُخاطِرَ اِلاّ بِوَثيقَة. وَ فى يَدَيْكَ مالٌ مِنْ مالِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، 
و جز به اعتماد به فرمانى كه تو را مى رسد به كار بزرگى دست بزنى. مالى از مال خداى بزرگ در اختيار توست،
وَ اَنْتَ مِنْ خُزّانِهِ حَتّى تُسَلِّمَهُ اِلَىَّ. وَ لَعَلّى اَنْ لا اَكُونَ شَرَّ وُلاتِكَ 
و تو از جمله خزانه داران او هستى تا آن را به من تحويل دهى. اميد است من از بدترين واليان براى تو
لَكَ. وَالسَّلامُ. 
نبـاشـم ، والســلام .



برچسب‌ها:
نامه 3(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
+ نویسنده حسین ادیب پویا در دو شنبه 6 / 10 / 1393برچسب:, |

 

 نامه به شريح قاضى   

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ 

از نامه هاى آن حضرت است
كَتَبَهُ لِشُرَيْحِ بْنِ الْحارِثِ قاضيهِ 
بـه شـريح قـاضى
] رُوِىَ اَنَّ شُرَيْحَ بْنَ الْحارِثِ قاضِىَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ اشْتَرى 
گفته شده شريح بن حارث قاضى اميرالمؤمنين عليه السّلام بود. در زمان حكومت آن حضرت خانه اى
عَلى عَهْدِهِ داراً بِثَمانينَ ديناراً، فَبَلَغَهُ ذلِكَ، فَاسْتَدْعاهُ وَ قالَ لَهُ:[ 
به مبلغ هشتاد دينار خريد، خبر اين برنامه به آن جناب رسيد، وى را خواست و به او فرمود:
بَلَغَنى اَنَّكَ ابْتَعْتَ داراً بِثَمانينَ ديناراً، وَ كَتَبْتَ لَها كِتاباً، 
به من خبر رسيده خانه اى به هشتاد دينار خريده، و برايش سند نوشته،
وَ اَشْهَدْتَ فيهِ شُهُوداً! ] فَقالَ لَهُ شُرَيْحٌ: قَدْ كانَ ذلِكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ. قالَ: 
و بر آن گواهانى گرفته اى! ] گفت: آرى چنين است اى امير مؤمنان. حضرت
فَنَظَرَ اِلَيْهِ نَظَرَ مُغْضَب، ثُمَّ قالَ لَهُ: [ يا شُرَيْحُ اَما اِنَّهُ سَيَأْتيكَ مَنْ 
خشم آلود به او نگريست، سپس فرمود[ : به زودى كسى به نزدت مى آيد (ملك الموت) كه
لايَنْظُرُ فى كِتابِكَ، وَ لا يَسْاَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ، حَتّى يُخْرِجَكَ مِنْها 
به سند خانه نظر نمى كند، و از گواه آن نمى پرسد، تا آنكه تو را از آن خانه
شاخِصاً، وَ يُسْلِمَكَ اِلى قَبْرِكَ خالِصاً. فَانْظُرْ يا شُرَيْحُ، لاتَكُونُ 
بيرون مى كند، و تنها تسليم خانه قبر مى نمايد. اى شريح، مواظب باش كه

بْتَعْتَ هذِهِ الدّارَ مِنْ غَيْرِ مالِكَ، اَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلالِكَ، 
اين خانه را از غير مال خود نخريده، يا قيمت آن را از غير مال حلال نداده باشى،
فَاِذا اَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دارَ الدُّنْيا وَ دارَ الاْخِرَةِ. 
كه در اين صورت دچار خسارت دنيا و آخرت شده اى.
اَما اِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَتَيْتَنى عِنْدَ شِرائِكَ ما اشْتَرَيْتَ، لَكَتَبْتُ لَكَ 
آگاه باش، اگر زمان خريد خانه نزد من آمده بودى، براى تو سندى مانند
كِتاباً عَلى هذِهِ النُّسْخَةِ، فَلَمْ تَرْغَبْ فى شِراءِ هذِهِ الدّارِ بِدِرْهَم فَما 
اين سند مى نوشتم، كه در خريد اين خانه به يك درهم چه رسد بالاتر از آن رغبت
فَوْقُ. وَ النُّسْخَةُ هذِهِ: 
نمى كردى. و آن سـند اين است :
هذا مَا اشْتَرى عَبْدٌ ذَليلٌ، مِنْ مَيِّت قَدْ اُزْعِجَ 
اين خانه اى است كه آن را بنده اى خوار، از مرده اى كه براى كوچ كردن به سراى ديگر از اين خانه بيرونش
لِلرَّحيلِ، اشْتَرى مِنْهُ داراً مِنْ دارِ الْغُرُورِ مِنْ جانِبِ الْفانينَ، 
كرده اند خريده است، از او خانه اى از خانه هاى فريب از جانب فانى شوندگان،
وَ خِطَّةِ الْهالِكينَ. وَ تَجْمَعُ هذِهِ الدّارَ حُدُودٌ اَرْبَعَةٌ: الْحَدُّ الاَْوَّلُ 
و سرزمين اهل هلاكت خريده. اين خانه را چهار حدّ است: حدّ اوّل
يَنْتَهى اِلى دَواعِى الاْفاتِ، وَ الْحَدُّ الثّانى يَنْتَهى اِلى دَواعِى 
به آفات و بلاها، حدّ دوم به
الْمُصيباتِ، وَ الْحَدُّ الثّالِثُ يَنْتَهى اِلَى الْهَوَى الْمُرْدى، وَ الْحَدُّ 
مصائب، حد سوم به هوسهاى تباهى آور، و حد
الرّابِعُ يَنْتَهى اِلَى الشَّيْطانِ الْمُغْوى، وَ فيهِ يُشْرَعُ بابُ هذِهِ الدّارِ. 
چهارم به شيطان گمراه كننده، و درِ اين خانه به همين حد چهارم باز مى شود.

به دلیل طولانی بودن این نامه باقی این مطلب بماند در ادامه مطلب



ادامه مطلب


برچسب‌ها:
نامه 2(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
+ نویسنده حسین ادیب پویا در دو شنبه 6 / 10 / 1393برچسب:, |

 

نامه به مردم كوفه پس از فتح بصره   

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ 
از نامه هاى آن حضرت است
اِلَيْهِمْ بَعْدَ فَتْحِ الْبَصْرَةِ 
به مردم كوفه پس از فتح بصره

وَ جَزاكُمُ اللّهُ مِنْ اَهْلِ مِصْر عَنْ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ اَحْسَنَ ما يَجْزِى 
خداوند به شما مردم كوفه از جانب اهل بيت پيامبرتان جزا دهد بهترين جزايى
الْعامِلينَ بِطاعَتِهِ، وَ الشّاكِرينَ لِنِعْمَتِهِ، فَقَدْ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ، 
كه به مطيعان و شكرگزاران نعمتش عنايت مى كند، دستورم را شنيديد و اطاعت كرديد،

وَ دُعيْتُمْ فَاَجَبْتُمْ. 
و دعوت شديد و اجابت نموديد.



برچسب‌ها:
نامه 1(نهج البلاغه)+ترجمه استاد حسین انصاریان
+ نویسنده حسین ادیب پویا در جمعه 3 / 10 / 1393برچسب:, |

 

نامه به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت  

مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ 
از نامه هاى آن حضرت است
اِلى اَهْلِ الْكُوفَةِ عِنْدَ مَسيرِهِ مِنَ الْمَدينَةِ اِلَى الْبَصْرَةِ 
به مردم كوفه زمانى كه از مدينه به بصره مى رفت

مِنْ عَبْدِاللّهِ عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اِلى اَهْلِ الْكُوفَةِ جَبْهَةِ الاَْنْصارِ، 
از بنده خدا على اميرالمؤمنين به اهل كوفه، ياران بلند مقام
وَ سَنامِ الْعَرَبِ. 
و ســروران عـرب.
اَمّا بَعْدُ، فَاِنّى اُخْبِرُكُمْ عَنْ اَمْرِ عُثْمانَ حَتّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيانِهِ: 
اما بعد، شما را از وضع عثمان آگاه مى كنم چنانكه شنيدنش چون ديدنش باشد:
اِنَّ النّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ، فَكُنْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُهاجِرينَ اُكْثِرُ اسْتِعْتابَهُ 
مردم از او عيب جويى كردند، و من فردى از مهاجران بودم كه اكثراً از او مى خواستم رضاى مردم را جلب كند
وَ اُقِلُّ عِتابَهُ، وَ كانَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ اَهْوَنُ سَيْرِهِما فيهِ الْوَجيفُ، 
و كمتر در پى سرزنشش بودم. سبك ترين برنامه طلحه و زبير درباره او تندروى،



برچسب‌ها:
کپی برداری با ذکر یک صلوات بر جمال محمد مجاز است!