|
با سلام مجدد خدمت شما بازدید کنندگان گرامی خوب ظاهرا" دوستانی یا از بخش زندگی نامه ائمه خبر ندارند یا بی صبرانه منتظر کامل شدن بخش هستند و به بنده شکایت میکنند دوستانی که کلا اطلاعی ندارند باید بگم بخش زندگی نامه ائمه معصومین . امامان وب آماده شده و در حال تکمیل زندگی نامه های معصومین هستم و قول این که تا فردا حداقل نصف لیست کامل شود را به همگان میدم لینک دوستانی که بسیار در موضوع کامل شدن لیست با بنده تماس میگیرند توجه داشته باشند بدلیل اینکه تمام زندگی نامه ها اختصاصی در حال جمع آوری هستند باید کمی صبور باشند(تمام زندگی نامه ها اختصاصی هستند...!)
از این پس دوستان میتوانند جهت اطلاع از آخرین اخبار وبگاه به این آدرس مراجعه کنند (به زودی در قسمت پایین سایت لینک میشود)
با تشکر برچسبها: نامه به بعضى از فرماندهان ارتش خودوَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ به بعضى از فرماندهان ارتش خود اگر به سايه اطاعت ما بازگشتند اين همان است كه ما دوست داريم، و اگر اوضاع و احوال بِالْقَوْمِ اِلَى الشِّقاقِ وَ الْعِصْيانِ فَانْهَدْ بِمَنْ اَطاعَكَ اِلى مَنْ عَصاكَ، آنان را به اختلاف و سرپيچى كشاند، تو با يارى كسى كه تو را اطاعت مى كند با اهل عصيان به جنگ برخيز، وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقادَ مَعَكَ عَمَّنْ تَقاعَسَ عَنْكَ، فَاِنَّ الْمُتَكارِهَ و با كسى كه فرمانت را مى برد از كسى كه به ياريت اقدام نمى كند بى نياز باش، مسلّماً آنان كه از جنگ با مَغيبُهُ خَيْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَ قُعُودُهُ اَغْنى مِنْ نُهُوضِهِ. دشمن كراهت دارند نبودشان از بودنشان بهتر، و نشستنشان از قيامشان بى نيازكننده تر است.
نامه به اشعث بن قيس عامل آذربايجاننامه 5 به اشعث به قيس عامل آذربايجان حكمرانى براى تو طعمه نيست، بلكه امانتى است برعهده ات، و از تو خواسته اند مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ. لَيْسَ لَكَ اَنْ تَفْتاتَ فى رَعِيَّة، برچسبها:
نامه به شريح قاضىوَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ بـه شـريح قـاضى گفته شده شريح بن حارث قاضى اميرالمؤمنين عليه السّلام بود. در زمان حكومت آن حضرت خانه اى عَلى عَهْدِهِ داراً بِثَمانينَ ديناراً، فَبَلَغَهُ ذلِكَ، فَاسْتَدْعاهُ وَ قالَ لَهُ:[ به مبلغ هشتاد دينار خريد، خبر اين برنامه به آن جناب رسيد، وى را خواست و به او فرمود: بَلَغَنى اَنَّكَ ابْتَعْتَ داراً بِثَمانينَ ديناراً، وَ كَتَبْتَ لَها كِتاباً، به من خبر رسيده خانه اى به هشتاد دينار خريده، و برايش سند نوشته، وَ اَشْهَدْتَ فيهِ شُهُوداً! ] فَقالَ لَهُ شُرَيْحٌ: قَدْ كانَ ذلِكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ. قالَ: و بر آن گواهانى گرفته اى! ] گفت: آرى چنين است اى امير مؤمنان. حضرت فَنَظَرَ اِلَيْهِ نَظَرَ مُغْضَب، ثُمَّ قالَ لَهُ: [ يا شُرَيْحُ اَما اِنَّهُ سَيَأْتيكَ مَنْ خشم آلود به او نگريست، سپس فرمود[ : به زودى كسى به نزدت مى آيد (ملك الموت) كه لايَنْظُرُ فى كِتابِكَ، وَ لا يَسْاَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ، حَتّى يُخْرِجَكَ مِنْها به سند خانه نظر نمى كند، و از گواه آن نمى پرسد، تا آنكه تو را از آن خانه شاخِصاً، وَ يُسْلِمَكَ اِلى قَبْرِكَ خالِصاً. فَانْظُرْ يا شُرَيْحُ، لاتَكُونُ بيرون مى كند، و تنها تسليم خانه قبر مى نمايد. اى شريح، مواظب باش كه بْتَعْتَ هذِهِ الدّارَ مِنْ غَيْرِ مالِكَ، اَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلالِكَ، به دلیل طولانی بودن این نامه باقی این مطلب بماند در ادامه مطلب ادامه مطلب برچسبها:
نامه به مردم كوفه پس از فتح بصرهاز نامه هاى آن حضرت است به مردم كوفه پس از فتح بصره وَ جَزاكُمُ اللّهُ مِنْ اَهْلِ مِصْر عَنْ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ اَحْسَنَ ما يَجْزِى وَ دُعيْتُمْ فَاَجَبْتُمْ. برچسبها:
خطبه بعد از وفات پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خطاب به عباس و ابوسفياناز خطبه هاى آن حضرت است بعد از وفات پيامبر(ص) در خطاب به عباس و ابوسفيان كه پس از اوضاع سقيفه از حضرت درخواست قبول بيعت داشتند اى مردم، با كشتى هاى نجات امواج فتنه ها را بشكافيد، از جادّه دشمنى و اختلاف طَريقِ الْمُنافَرَةِ، وَ ضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَةِ. اَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناح ، كنار رويد، تاجهاى مفاخرت و برترى جويى را از سر بيندازيد. رستگار گردد آن كه با داشتن يار قيام نمايد، اَوِ اسْتَسْلَمَ فَاَراحَ. هذا ماءٌ آجِنٌ، وَلُقْمَةٌ يَغَصُّ بِها آكِلُها. يا در بى قدرتى راه سلامت گيرد و ديگران را راحت گذارد. حكومت بدين صورت آبى متعفن، و لقمه اى گلوگير است. وَ مُجْتَنِى الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ ايناعِها كَالزّارِعِ بِغَيْرِ اَرْضِهِ. برچسبها: خطبه بعد از كشته شدن طلحه و زبيروَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كه بعد از كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده در عرصه تاريكى ها به كمك ما هدايت يافتيد، و به اوج برترى رسيديد، و از شب تاريك السَّرارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ، وَ كَيْفَ يُراعِى النَّبْأَةَ مَنْ أصَمَّتْهُ درآمديد. گران باد گوشى كه نداى نصيحت را نشنود، و آن كه آواى بلند گوشش را كر نموده چگونه صداى ملايم الصَّيْحَةُ؟! رُبِطَ جَنانٌ لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ. مازِلْتُ اَنْتَظِرُ بِكُمْ مرا بشنود؟! آرام باد قلبى كه از خوف خدا از ضربان بازنمى ايستد. پيوسته در انتظار عواقب عهدشكنى عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَاَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ. سَتَرَنى عَنْكُمْ جِلْبابُ شما بودم، و علامت فريب خوردگان را در چهره شما مى ديديم. چشم پوشيم از شما به خاطر پنهان بودنتان الدِّينِ، وَ بَصَّرَنيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ. اَقَمْتُ لَكُمْ عَلى سَنَنِ الْحَقِّ فى زير لباس دين بود، در حالى كه نور قلبم مرا از پنهان شما خبر مى داد. كنار مسير گمراه كننده ايستادم تا شما را به راه جَوادِّ الْمَضَلَّةِ، حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَلادَليلَ، وَ تَحْتَفِرُونَ وَلاتُميهُونَ. حق آرم، آن زمان كه جمع مى شديد و راهنما نداشتيد، و براى آب هدايت چاه مى كنديد و به آب نمى رسيديد. اَلْيَوْمَ اُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْماءَ ذاتَ الْبَيانِ. غَرَبَ رَأْىُ امْرِئ تَخَلَّفَ برچسبها: هَيْهاتَ يا ابْنَ عَبّاس، تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ. عَدِىِّ بْنِ زَيْد الْعِبادىِّ: برچسبها:
خطبه معروف به شِقشِقيّه
از خطبه هاى آن حضرت است معروف به شِقشِقيّه هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشيد در حالى كه مى دانست جايگاه من در خلافت مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحى، يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ چون محور سنگ آسيا به آسياست، سيل دانش از وجودم همچون سيل سرازير مى شود، و مرغ انديشه به قلّه الطَّيْرُ. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأى منزلتم نمى رسد. اما از خلافت چشم پوشيدم، و روى از آن برتافتم، و عميقاً انديشه كردم كه با بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طِخْيَة عَمْياءَ، يَهْرَمُ فيهَا دست بريده و بدون ياور بجنگم، يا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمايم، فضايى كه پيران در آن الْكَبيرُ، وَ يَشيبُ فيهَا الصَّغيرُ، وَ يَكْدَحُ فيها مُؤْمِنٌ حَتّى يَلْقى رَبَّهُ! فرسوده، و كم سالان پير، و مؤمن تا ديدار حق دچار مشقت مى شود! فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى، ديدم خويشتندارى در اين امر عاقلانه تر است، پس صبر كردم در حالى كه گويى در ديده ام خاشاك بود،
وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً. حَتّى مَضَى الاَْوَّلُ لِسَبيلِهِ، برچسبها: |